کد مطلب:210720 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:123

سیر و تحول ذره
اثر فاضل معاصر آقای مهدی میربهاء (برای اولین بار چاپ می شود)



شنیده ام كه جهانی است در دل ذره

كه حول مركز چون سنگ آسیا گردد



الكترون ها پروانه شمعشان پروتن

جهان ذره چو منظومه در فضا گردد



نظام خلقت در جزو كل یكی بیند

خرد به آن دو اگر خوب آشنا گردد



اگر شكسته شود ذره و گسیختگی

میان جمله اجزاء برملا گردد



چه آفتاب جهان سوز ذره می زاید

اتم شكسته شود فتنه ها به پا گردد



تمام خاك شود آتش آب ها تبخیر

علاوه باعث سمیت هوا گردد



تحولات عجیبی دهد به عالم رخ

به یك دقیقه بقاء جهان فنا گردد



به زیر پای مبین خاك را تو ذره پست

دهد به باد همین خاكت ار هبا گردد



ز پای و گردون دیوانه وامكن زنجیر

كه وای اگر گره از پای ذره واگردد



ولی اگر گرهش عاقلانه باز شود

به دهر عامل و خدمتگذار ما گردد



كم و زیاد چه گردد الكترونهایش

مسلم است كه مس نقره و طلا گردد



سؤال كرد یكی از امام دین صادق علیه السلام

حقیقتی كه بدان حاجتش روا گردد



كه چیست اصل مس؟ ای استاد و شیمی دان

بگو كه از سخنت فقر ما نوا گردد!!



جواب داد كه مس طفل و مادرش نقره است

بلوغ چون كه بیاید گرانبها گردد



درست مثل بنی آدم او شود بالغ

اگر نقیصه و عیب از تنش جدا گردد



به آب حكمت چون این كنیز شسته شود

بدل به دختر زیبای دل ربا گردد



چو ذره سنبل و گل می شود به فصل بهار

عجیب نیست كه اكسیر كیمیا گردد



گیاه طبی از خاك سر برون آرد

دوا و داروی هر درد بی دوا گردد



ز لطف آب و هوا و نسیم نوروزی

فضای باغ و چمن پرگل و گیا گردد



به شكل شاخ و گل و برگ سبز می گردد

ز جنس گندم و جو مایه غذا گردد



ز یمن تربیت باغبان و كوشش او

زمین مرده چو شد زنده باصفا گردد





[ صفحه 180]





درخت گردد و حیوان شود سپس انسان

ز تركش فلك این تیر چون رها گردد



به دور شمع جدی هم چنان بنات النعش

به آسمان شده استاره ی سهی گردد



بناف نافه شود در حدود چین ختن

اگر خطا نكنم آهوی خطا گردد



چو صرف موشك و رادار و رادیو شده است

شگفت نیست كه جام جهان نما گردد



ز سحق قلع و كف بحر و سرب گو گردی

برای روشنی چشم توتیا گردد



به حكم آنكه به كار مهندسین آید

مداد و خطكش و پرگار و گونیا گردد



به سر ز نور عطارد خیال انگیزد

اساس و اسطقس علم سیمیا گردد



به خاك روم كلیسا به هند بت خانه

به سرزمین عرب كعبه و منی گردد



به فرش قیمتی آراست كاخ دولتمند

رود به كلبه ی درویش بوریا گردد



ز گرمی دم خوانندگان ایرانی

حجاز و شور و سه گاه و ابوعطا گردد



گهی نواده كسری به نام پوراندخت

گهی برادر كامبیز بردیا گردد



گرفته شكل زلیخا قیافه بلقیس

به تخت سلطنتی ملكه سبا گردد



قدم به راه دبستان نهاده استعداد

پی ترقی شاگرد اوستا گردد



اگوست كنت و كپرنیك و كانت لاوآزیه

فرانكلن ادیسن كارلیل وشا گردد



حكیم مولوی و شیخ ابوعلی سینا

كتاب مثنوی حكمت شفا گردد



كنار بستر بیمار چون طبیب رود

برای دفع مرض داروی شفا گردد



به كاخ كسری گوید عروس ارمنیم

به كام خسرو شیرین مه لقا گردد



قدم گذارد در عالم هنرمندی

به بیستون شده فرهاد سنگسا گردد



برای آنكه زند راه عقل و دیده و دل

ستارگان درخشان سینما گردد



گناه می كند از فرط خشم و شهوت و جهل

چو توبه كار شود شخص پارسا گردد



كشد براده آهن به نام مغناطیس

به جذب كاه كمر بسته كهربا گردد



به سینه طوق و گلوبند در و مروارید

جواهرات درخشان نورزا گردد



چو نور عشق بتابد به پرده ی دل او

به شكل لیلی و مجنون باوفا گردد



سپس به راه تكامل قدم چو پیش نهد

امام و رهبر و پغمبر خدا گردد



ذبیح و عیسی اسحق و یوشع زردشت

كلیم و عاصف و داود خوش نوا گردد





[ صفحه 181]





ز سیر دعوی یوحی الی كند آنگاه

محمد «ص» عربی ختم انبیاء گردد



یگانه ذره یتیمی كه نیست مانندش

گل سرسبد خلق مصطفی (ص) گردد



شود به امر خداوند جانشین رسول

علی عالی اعلی مرتضی (ع) گردد



به یاد خون گلوی بریده ی یحیی

شود حسین و شهیدان كربلا گردد



حیات و فكر و خیالات وهم و علم و خرد

روان و نفس نفیس اولی النهی گردد



یكی مثل بزنم از برایت ای فرزند

مگر كه عقده فهمت گره گشا گردد



نوشته های علوم و مكاتبات و رسوم

حروف (28) بیست و هشتی كه آن هجا گردد



تمام ساخته گشته از الف هشدار

ز نقطه های سه گانه الف بنا گردد



ز نقطه گشته عیان پس علوم كتبی ما

اگر به عقل خردمند اعتنا گردد



ز ذره گشته پدیدار خلق گوناگون

ببین چگونه اتم بالغ و رسا گردد



ز كم و كیف ترقیش بوعلی حیران

ز چند و چونش مبهوت بوالعلا گردد



نه ابتدای جهان را به عقل پی بردند

نه انتهایش روشن كه تا كجا گردد



مگر ریاضت و روح القدس كند مددی

به گوش دل مگر از غیبیان ندا گردد



وگرنه حل نشود ساده ساده این مشكل

كه داند آنكه جهان از كی ابتدا گردد



خلاصه درك چنین خلقت عجیب و غریب

مگر نصیب نظرهای بی خطا گردد



از آن گروه كه ارباب وحی و الهامند

نظر صحیح و سخن ها درست ادا گردد



كه گفته اند عیان خرده خرده این ذره

شود مثال و سپس نشئه جزا گردد



عجب عجب كه به هر لحظه آن بت عیار

میان معركه صد رنگ خودنما گردد



به هوش باش ز معراج ذره عبرت گیر

به نردبان ترقی ببین چه ها گردد



ز ذره میربهاء كرد وصف عالم ذر

خدای خواست كه این بهره ی شما گردد



این چكامه شاهكار ادبیات عصر فضا و نماینده دانش و تقوی است كه سیر تكامل ذره را بیان می كند و ضلع و لبس ذره و ماده را كه از اتوم سرچشمه گرفته تا به كمال شرایط صدر گوناگون برسد نشان می دهد و این سیر تكامل مادی نماینده سیر تكامل نفسانی است كه ماده تبدیل به نیروی فكر و عقل و خرد می گردد.



[ صفحه 182]